گفتاری از پروفسور مایکل بورووی (رئیس انجمن بین المللی جامعهشناسی و استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا)
تحقق جامعهی مدنی جهانی یک الزام است. جامعهی مدنی جهانی در واقع جامعهشناسی است که تنها متکی بر جامعهی مدنی محلی یا ملی نیست بلکه ابعاد جهانی به خود میگیرد.
در مورد حوادث اخیر کشورهای اسلامی در خاورمیانه باید گفت: در مقایسه حوادث خاورمیانه با شورشهای دهه 90 اروپای شرقی با یک نوع خودانگیختگی و انفجار از درون در جامعه مواجه هستیم.
خاورمیانه یکی از پیشبینیناپذیرترین مناطق جهان است و جامعهشناسی به طور خاص با چالشهای ژرفی در این منطقه مواجه است، چالشهایی در فهم فرایندهای اجتماعی درون ملتها و به همان اندازه چالشهایی در شناخت فرایندهایی که از ملتها در میگذرند.
خاورمیانه با شمار متنوعی از رژیمهای سیاسی و فرهنگهای تاریخیاش، امکان پذیری نوعی «جامعهشناسی جهانی» را محک میزند. چنین جامعهشناسی جهانیای، یک جامعهشناسی خاص را به یک جامعهشناسی جهانی بدل نمیکند بلکه از بطن گفت وگوی میان جامعهشناسیهای گوناگون برمیآید؛ جامعهشناسیهایی که در فرهنگها و مناطق متفاوت ریشه دارند.
جامعهشناسی کلاسیک به طور سنتی در چارچوب دولت- ملت محدود شده بود اما امروز ما باید جهانی فکر کنیم و در ضمن نباید اهمیت محدودههای ملی را نادیده بگیریم. در گام نخست، این به معنای مقایسه کشورهای مختلف با یکدیگر است، اما گام مهم تر این است که تلاش کنیم جهان را به عنوان یک واحد ببینیم که در آن سازمانها، شبکهها و جنبشهایی وجود دارند که از مرزهای ملی فراتر میرود.
باید از جهان شمول شدن شکل معینی از جامعهشناسی پرهیز کرد. جامعهشناسی امریکایی ممکن است خواسته یا ناخواسته روند تحقق نوعی امپریالیسم جهانی باشد که بخواهد خود را به محلات و اجتماعات تحمیل کند و این هشدار من نسبت به پرهیز از جهان شمول شدن یک نوع جامعهشناسی بر اساس تجربه مکتب شیکاگو است؛ وقتی مکتب شیکاگو به دستاوردهایی رسید، سعی کرد این دستاوردها را به تمام شهرها تعمیم دهد. با این کار جوامع از ویژگیهای خاص و یگانه خود تهی شده و در ذیل دستاوردهای نظریات این مکتب قابل تعبیر میشوند.
ما بر جامعهشناسی از منظر جامعهی مدنی تأکید داریم درست همان گونه که اقتصاددانان از منظر بازار و دانشمندان علوم سیاسی از منظر دولت به جامعه مینگرند، جامعهشناسی نیز به جامعهی مدنی توجه دارد. جامعهی مدنی نخستین بار در پایان قرن 19 در اروپا و در واکنش به گسترش ویرانگر بازارهای ملی، بویژه بازارهای کار به وجود آمد. امروزه اقتصاد سرمایهداری یک خصیصه جهانی فرض میشود اما خصیصهای جهانی با نیرویی که خارج از کنترل دولتهای ملی است. ویرانگری این موج کنونی در بازاری کردن، از مرزهای ملی فراتر میرود، همان گونه که آن را در پدیدههایی مانند بحرانهای مالی، گرم شدن زمین و قاچاق انسان میبینیم. در مبارزه با این ویرانگری، جامعهی مدنی نیز باید از مرزهای ملی فراتر رود همان گونه که به صورت بالقوه در جنبشهای اجتماعی، سازمانهای مردم نهاد و دین چنین میکند.
یک چنین جامعهی مدنی پذیرفتهشدهای خواهان جامعهشناسی است که تنها متکی بر جامعهی مدنی محلی یا ملی نباشد بلکه ابعاد جهانی به خود گیرد. این جامعهشناسی جهانی بسیار متفاوت از پروژه هژمونیک جامعهشناسیهای ملی است که به اشتباه خود را جهانی جلوه میدهند.
تعامل میان علوم اجتماعی گوناگون برای تحقق جامعهی مدنی جهانی امری اجتنابناپذیر است. جامعهی مدنی جهانی مثل دیگر پدیدههای جهانی پیچیده و حتی حامل پدیدههای متناقض هم میتواند باشد. امروزه جامعهی مدنی جهانی در شرایط نزج و جنینی است.
یک چنین جامعهشناسی جهانی متضمن تاملی خودآگاهانه بر موقعیت مان در جهان و پذیرش محدودیتها و همچنین بنیانهای ملی و اجتماعی دانشمان است. ما باید در توسعه جوامع مدنی که همه جهان را فرا میگیرند هم بسیار کوشا باشیم و هم باید در آفرینش همان جهانی که مطالعه میکنیم شرکت جوییم؛ یعنی باید پروژه «جامعهشناسی مردم مدار» را با جدیت دنبال کنیم نه صرفاً به خاطر این که از جامعه دفاع کرده باشیم بلکه برای آن که یک جامعهشناسی جهانی را توسعه دهیم و آن را نیرومند سازیم. ما در عین محلی و منطقهای بودن باید به روابط جهانی بیندیشیم.
جامعهشناسی جهانی با عقبگرد به سمت خاص گرایی تفاوت دارد. یک جامعهشناسی جهانی مستلزم این است که ما جامعهشناسیهای ملی را به هم متصل کنیم. این جامعهشناسی نیازمند اجتماعی از جامعه شناسان است که از مرزهای ملی فراتر میروند، ولی از طریق گفت وگوی میان جامعهشناسیهای ملی ایجاد میشود.
------------
مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده سخنرانی پروفسور مایکل بورووی با عنوان «منظور از جامعهشناسی جهانی» است که 7 خردادماه در «همایش تفکر اجتماعی و جامعهشناسی در خاورمیانه معاصر» در مرکز گنجینه اسناد ملی ایران ایراد شد.
نظرات